یک بیت از ...
.
دلتنگیام را میکنم نقاشی ای دوست
.
اينگونه شاید در کنارم باشی ای دوست
.
" علیرضاابراهیمپور گیلانی "
ندانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیهون
ندانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چوکشتی ام در اندازد میان قلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردش های گوناگون...
" حضرت مولانا "
لَج میکنی بانو ، شدی انگار بچه
گفتی برو باشد ، ولی تکلیف دل چه ؟
"علیرضا ابراهیم پور گیلانی "
جانم از آتشفشان ها گذر می کند
با خویشتن در جنگم
از خود عبور می کنم
تو آن سوی من ایستاده ای
و لبخند می زنی
لبخند تو آنقدر بها دارد که بخاطرش از آتش بگذرم
"جبران خلیل جبران"
چارلی چاپلین تا آخرین لحظات عمر خود مزاح می کرد و
در پاسخ به کشیشی که بر بالینش حاضر شده بود
و به او می گفت :
امیدوارم خداوند روح شما را قرین رحمت کند ،
با لبخند گفت :
چرا نکند؟
هر چی باشه روح من مال خودشه!
تاریخ ،
آیینه تمام نمای زندگی بشر است.
" کانت "
خداوندا مرا از کسانی قرار دِه
که دنیاشان را برای دینشان می فروشند
نه دینشان را برای دنیاشان...
(دکتر علی شریعتی)
- 107
- گفتار بزرگان,جملات زیبا,شعر,تک بیت,غزل,حرف حساب,سخنان ناب,مثنوی,متن های فلسفی ,جملات قصار,
کاش می شد ابر ها را پاره کرد
درد تنهایی دل را چاره کرد
" علیرضا ابراهیم پور گیلانی "
قلبهایتان را از حقارت كینه تهی كنید
و با عظمت عشق پُر كنید.
زیرا كه عشق چون عقاب است.
بالا میپرد و دور.
بی اعتنا به حقیران ِ در روح.
كینه چون لاشخور و كركس است.
كوتاه میپرد و سنگین.
جز مردار به هیچ چیز نمیاندیشد.
بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.
برای لاشخور، خوبترین، جسدی ست متلاشی و متعفن...
"ملاصدرا"
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام
حتــی اگـــر به دیده رویــا ببینی ام
من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر ایــن گمـــان مباش کـه زیبا ببینی ام
شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست
آمــاده ای کـــه بشنـــوی ام یا ببینی ام ؟
این واژه ها صراحت ِ تنهایـی من اند
با این همه مخـواه که تنها ببینی ام
مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینی ام
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود کــه ناگزیــری دریـــا ببینی ام
شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
امـــا تــو با چـــراغ بیـــا تـــــا ببینی ام
" محمد علی بهمنی "
تو کیستی ؟
ز پریهای داستانهایی؟
عروس دریایی
نسیم سبزی
گل سپیدی
شکوهمندی
مثل آنچه که ناگفتنی است ، زیبایی
چه هستی آخر ،
که اینگونه گرم و گیرایی ؟
"حسین منزوی "
تعریف سواد . . .
با تعریف جدیدی که یونسکو ارایه داده
باسوادی توانایی «تغییر» (Change) است
و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش،
تغییری در زندگی خود ایجاد کند
عشق نیاز به هیچ تعریف و توصیفی ندارد،
عشق به خودی خود یک دنیاست !
" الیف شافاک"
نقل کرده اند بهلول چوبى را بلند کرده بود
و بر قبرها مى زد.
گفتند: چرا چنین مى کنى؟
بهلول گفت: صاحب این قبر دروغگوست،
چون تا وقتى در دنیا بود دایم مى گفت:
باغ من ، خانه من ، مرکب من و...
ولى حالا همه را گذاشته و رفته است و اکنون
هیچ یک از آن ها، مال او نیست
که اگر مال او بود حتما با خود برده بود
" بهلول دانا "
"... و تو ای علی!
ای شیر! مرد خدا و مردم،
ربّ النوع عشق و شمشیر!
ما شایستگی "شناخت تو" را ازدست دادهایم.
شناخت تو را از مغزهای ما بردهاند،
اما "عشق تو " را، علیرغم روزگار، در عمق وجدان خویش،
در پس پردههای دل خویش، همچنان مشتعل نگاه داشتهایم "
" دکتر علی شریعتی مزینانی "
در نمازم خَم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
" خواجه حافظ "
تأثیری که دعاکردن بر سلامت مغز دارد،
باهیچ چیز قابل مقایسه نیست .
در اتاق جناب سمیعی به زبان فارسی و آلمانی نوشته شده:
"در طول روز دعاکنید ، حتی اگرشده برای ده دقیقه..."
" پروفسور سمیعی گیلانی "
آن که برای رسیدن به تو
از همه کس می گذرد
عاقبت روزی تو را
تنها خواهد گذاشت
" خورخه لوئیس بورخس "
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
گوش کن با لبِ خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست...
" هوشنگ ابتهاج "
لقمان حكیم پسر را گفت:
امروز طعام مخور و روزه دار،
و هرچه بر زبان راندی، بنویس.
شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی،
بر من بخوان. آنگاه روزه ات را بگشا و طعام خور.
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.
دیروقت شد و طعام نتوانست خورد.
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد.
روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند،
آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد.
روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست
كه كاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند.
پسر گفت:
امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم.
لقمان گفت:
پس بیا و از این نان كه بر سفره است
بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفتهاند،
چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.
اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه
به دست آورید،
کسی نمیتواند به آنها توهین کند.
اگر کسی چیزی برخلافشان بگوید
عصبانی نمیشوید؛
یا میخندید
یا به فکر فرو میروید.
" برتراند راسل "
تو را عاشقانه تر
دوست خواهم داشت
چه بمیرم ، چه بمانم
قلب تو
آشیانه ی من است
" فدریکو گارسیا لورکا "
مى نویسم :
شب بخیر
صبح بخیر
عصربخیر
بیدارى ؟
كى ببینمت ؟
خسته نباشى ،
چقدر عكست خوبه !!!
تو بخوان :
دلم برایت تنگ شده ...
" علی قاضی نظام "
من به بدبختیها و چیزهای بد
فکر نمیکنم؛
تنها چیزی که به یاد میآورم
زیباییهایی است که باقی میمانند.
" آنه فرانک، نویسندهی آلمانی "
کسی را دوست بدار که دوستت دارد
حتی اگر غلام درگاهت باشد…
و دست بکش از دوست داشتن کسی که
دوستت ندارد
حتی اگر سلطان قلبت باشد…
فراموش نکن که زمان آدم وفادار رو
مشخص می کند نه زبان
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست ..
اما برای ماهی زندگیست….
برای کسی که دوستت دارد
زندگی باش نه تفریح
" الهی قمشهای "
به کسانی که دوستشان دارید،
بالی برای پرواز
ریشه ای برای برگشتن
و دلیلی برای ماندن بدهید…
"دالایی لاما"
تکبر ،
آسانترین راه برای
از بین بردن سرافرازی ها است. . .
(نیچه)
برای اندیشیدن زمان صرف کنید ؛
ولی وقتی که زمان عمل فرا رسید ،
دیگر فکر نکنید ، عمل کنید !
" ناپلئون بناپارت "
تردیدها به ماخیانت می کنند
تا به آنچه لیاقتش را داریم نرسیم . . .
(شکسپیر)
شازده كوچولو پرسید:
با غم از دست دادنش چطور كنار بیام؟
روباه جواب داد:
اول مطمئن شو كه بدست آورده بودیش
بعد غمگین شو!
بخش عمده ى زندگى ما در توهم میگذرد
توهم مالك بودن !
" آنتوان دوسنت اگزوپری "
سخت است حرفت را نفهمند...
سخت تر این است که حرفت را
اشتباهی بفهمند...
حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را
نفهمیده اند که هیچ
اشتباهی هم فهمیده اند...
دکترشریعتی
در عجبم از زنان ؛
که از خدای خود به این بزرگی
فقط شوهر می خواهند ؛
و از شوهر به این درماندگی
همه دنیا را ...
" ویلیام شکسپیر"
- 105
- حرف بکر,گفتار بزرگان,جملات زیبا,سه نقطه ...,یک کلام,حرف حساب,حرف حساب,حرف حساب,حرف حساب,حرف حساب,
سکوت ، حرف ندارد .
" علیرضا ابراهیم پور گیلانی "
آدمی همیشه عاشق آن چیزیست که
ندیده است ، نشنیده است و فهم نکرده است
و شب و روز آن را می طلبد.
اما از آنچه فهم کرده و دیده ، ملول و گریزان است.
« فیه مافیه مولانا »
عشقم نثار کسیست که با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد.
به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده است،
کمی پول بیشتری میدهم.
بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم
به آن محیط عشق ببرم.
در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است
و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم
بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا،
شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.
" وین والتر دایر"
ماجرای جالب همسران
شاعره شاه اسماعیل صفوی!
شاه اسماعیل صفوی دو زن به نام های
حیات و جهان داشت
که هردو بانو دارای طبع شاعری نیز بودند.
روزی بانو جهان این شعر را برای معشوقِ زیبا روی
خویش که در سفر جنگی بود، سروده و برایش فرستاد:
تو پادشاهِ جهانی و جهان ز دست مده
که پادشاهِ جهان را جهان به کار آید
بانو حیات وقتی خبردار شد که شاه با شنیدن این
بیت زیبا دلتنگ و غمگین از دوریِ بانو جهان شده است،
از حسادت خونش به غلیان آمده و بیتی به این مضمون
برای شاه اسماعیل فرستاد:
ترکِ غمِ "جهان" بکن تا ز حیات برخوری
هرکه غمِ "جهان" خورد، کی ز حیات برخورد
بزرگی را گفتند تو برای تربیت فرزندانت
چه میکنی؟
گفت: هیچ کار
گفتند: مگر میشود؟
پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟
گفت: من در تربیت خود کوشیدم،
تا الگوی خوبی برای آنان باشم.
فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار
پدر و مادر را می بینند، نه امر و نهی های
بیهوده ای که خود عمل نمیکنند.
تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند،
پایان زندگیست
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند،
آغاز زندگیست،
همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد.
درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت
متولد شود
آنگاه خودت را خواهی دید
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:
بشکن و بخور و برای من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست و خورد
اما دعا نکرد..!
آن مرد گفت:
گردوها را می خوری نوش جان،
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم...
بهلول گفت:
مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای ،
خدا خودش صدای شکستن گردوها را
شنیده است!!
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
از شیخ ابوالحسن خَرَقانی
پرسیدند که غریب کیست؟
گفت :
غریب نه آن است که تنش
در این جهان غریب است،
بلکه غریب آن است که دلش در تن
غریب بوَد؛
و سِرّش در دل غریب بُوَد...
حسین،
مرز فاصل حقیقت و دروغ
و دیوار جداکننده جلاد و شهید است،
در نظامی که هم شهید و هم جلاد،
یک کتاب دارند
و یک پیامبر و یک دین.
"دکتر علی شریعتی "
امام حسین علیه السلام می فرماید :
چیزى را بر زبان نیاورید
كه از ارزش شما بكاهد
" جلاءالعیون، ج 2، ص 205"
ليست صفحات
تعداد صفحات :
9